فوتبال یا جنگ گلادیاتورها
دیروز با بر و بچه ها رفتیم فوتبال.ازبازیهای قبل مچ پای راستم درد میکرد ، مچ پای چپم تازه خوب شده بود و کمرم هم کمی کوفته شده ، کنار ران پاهام خراشیده شده وساق پاهام هم ضربه دیده بود .اما من توجه ای بهشون نمیکردم.
تو اوج بازی احساس درد میکردم اما بازی رو به هر نحوی بود ادامه دادم.
آخرش بازی رو با اختلاف زیاد بردیم اما به چه قیمتی، وقتی اومدم خونه و مچ پام رو دیدم که به اندازه یه سیب زمینی ورم کرده بود.شک نکردم که کارپام تمومه.
یک ساعت پاهام رو تو آب گرم ماساژ دادم تا فقط دردش کمتر شد و با بانداژ بستمش.
مطمئنم اگه میرفتم دکتر پاهام رو از مچ قطع میکرد و اصلا هم حوصله دکتر رفتن ندارم ، و اصولا به این عقیده دارم که دکتر خوب انگشت شماره.
الان ورمش کمتر شده و امیدوارم به بازی آینده . :)
الان ورمش کمتر شده و امیدوارم به بازی آینده . :)
وقتی ورزش از حد تفریح فراتر میره ،(حالا هر ورزشی باشه) بی شباهت به جنگ گلادیاتورها نیست ، که دو طرف تا سرحد توان با هم میجنگند.