از آغازي كه در آرامش سروري هستي ميپذيرد
تا پاياني كه در تيرگي و ابهام به جاودانگي مي پيوندد
هيچ نيافتم كه شرنگ زندگي را در كامم شيرين كند
مگر عشق ورزي به انسانها و ديدن خنده هايشان
به من هم سر بزن